ب. بینیاز (داریوش)
۱۴ مه امسال، 2025، برابر با ۷۷مین سال بنیانگذاری کشور اسرائیل است. کتاب حاضر به مناسبت چنین روزی منتشر میشود؛ نخست در فرمتِ پی دی اف به صورت رایگان در اختیار خوانندگان علاقهمند قرار میگیرد و در آینده نزدیک میتوان این کتاب را به صورت فیزیکی به قیمت ۲۲ یورو از کتابفروشی [نشر] فروغ در کلن / آلمان تهیه کرد.
عنوان اصلی این کتاب The Case For Israel است که من آن را «حقایقی ناگفته در دفاع از اسرائیل» ترجمه کردم و در آغاز کتاب علت انتخاب چنین عنوانی را نوشتهام. نویسنده این کتاب، الن مُرتن درشویتس یک حقوقدان آمریکایی است که در سال 1938 زاده شده. او بیش از دو دهه روی این کتاب کار کرده است و یکی از مستندترین کتابها در این حوزه میباشد.
علتِ اصلی ترجمه این کتاب، گسترش افسارگسیختهی اطلاعات نادرست درباره مناقشه فلسطین و اسرائیل است؛ خوشبختانه بیش از یک دهه است که جهانِ یکسویه و متمرکز رسانهای که اطلاعات نادرست درباره اسرائیل به مردم میداد، جای خود به جهان غیرمتمرکز رسانهای داده است و مردم میتوانند به راحتی از طریق اینترنت به منابع و دادههای درست و مستند دسترسی پیدا کنند. از این رو، خوانندگان ارجمند میتوانند همه دادههایی که در این نوشته و در این کتاب آمده راستیآزمایی کنند. رسانههای متمرکز رسمی از یک سو و مجامع بینالمللی که از این دادهها استفاده میکردند از سوی دیگر، همواره اطلاعات نادرست یا شبهدرست درباره مناقشه اسرائیل و فلسطین به مردم تحویل میدادند. نویسنده در این کتاب، حقایق و فکتهای ناگفته یا دستکاریشده که علیه کشور یهودی در سطح جهان پخش شده به چالش میکشد.
دروغها و ناگفتهها در رسانههای متمرکز تاکنونی نشان میدهد که هنوز ایدئولوژی نژادپرستانه یهودستیزی به شکل بس ژرفی در حال تولید و بازتولید میباشد. یهودستیزی، محصول شکلگیری کشور اسرائیل به عنوانِ دولت یهود نیست. ریشههای کهنِ یهودستیزی بسیار گوناگون هستند: از حوزه دینی آغاز میشود و تا حسادتهای کممایه نسبت به این مردم را در برمیگیرد.
زمانی که گزارههای دروغ، بیوقفه و آن هم در اشکال زبانی و تصویری گوناگون تکرار میشوند، آنگاه به مرور زمان این دروغها به «حقایق غیرقابل انکار» تبدیل میشوند. من در اینجا به یهودستیزی پیش از تشکیل دولت اسرائیل نمیپردازم و نقطه آغاز خود را از زمان تشکیل دولت اسرائیل میگذارم. گزارههای دروغی که همزمان با تشکیل دولت اسرائیل در سراسر جهان توسط اسلامگرایان و چپگرایان علیه یهودیان به «حقایق غیرقابل انکار» تبدیل شدند، عناصرِ تکمیلیِ در تداوم یهودستیزی است.
میراثِ یهودستیزی استالین به چپها رسید. زمانی که دولت نوین اسرائیل به سوی غرب و آمریکا موضعگیری کرد، خشم حزب کمونیست شوروی و در رأس آن استالین برانگیخته شد. با سمتگیری اسرائیل به سوی غرب، ناگهان اسرائیل برای شوروی به یکی از سنگرهای امپریالیسم به سرکردگی آمریکا تبدیل شد و مبارزه با امپریالیسم آمریکا و اسرائیل به عنوان یک واحد در کانونِ مبارزات ضدامپریالیستی شوروی و احزاب چپِ وابسته به این بلوک تبدیل گردید. شعار ضدآمریکایی و ضداسرائیلی چپها، به چسب متعفنی تبدیل شد که توانست چپها و اسلامگرایان را به هم جوش بدهد.
در اینجا به چند نمونه از گزارههای دروغ که اسلامگرایان و چپِ جهانی علیه اسرائیل- در واقع علیه یهودیان- بیوقفه تکرار کردهاند و آنها را به «حقایق انکارناپذیر» تبدیل کردهاند میپردازم. البته در همین کتاب به گونهای بس مفصل به دهها نمونه دیگر پرداخته شده است. چند گزاره نادرست نمونه:
۱) اسرائیل «کشورِ فلسطین» را اشغال کرد
فلسطین هیچگاه یک کشور یا دولت-ملت نبود. آخرین حکومت در فلسطین (یهودیه) در سال ۷۰ میلادی توسط رومیان نابود شد و دیگر هیچ دولتی تا سال ۱۹۴۸ در این سرزمین وجود نداشت. از سال ۷۰ میلادی، یهودیه (فلسطین) به اشغال رومیان در آمد و یهودیان مجبور به ترک کشور خود شدند. به دلیل قیامها و شورشهای پی در پی یهودیان در یهودیه، رومیان پس از قتل عام شورشیان یهودی، برای زُدودنِ نام یهودی و فرهنگ آن، نام یهودیه را در حدود سال 135 میلادی به فیلیستا (برگرفته از یک قوم) – که به مرور زمان به فلسطین دگرگون شد- تغییر دادند.
فلسطین ابتدا در اشغال رومیان بود؛ پس از انشعاب روم غربی و شرقی، فلسطین از آنِ روم شرقی یا بیزانس شد. پس از بیزانس، فلسطین به دست فاطمیان (910-1171 میلادی) افتاد. پس از ساقط شدن فاطمیان، فلسطین به دست ممالیک که جای فاطمیان را در مصر گرفتند افتاد (1250-1515 میلادی). در سال 1516 میلادی ترکهای عثمانی فلسطین را اشغال کردند که تا سال ۱۹۱۸ میلادی یعنی پس از شکست عثمانیها در جنگ جهانی نخست، آن را در دست داشتند (منهای مدتِ زمانی در دهه ۳۰ سده نوزده [1830] که مصر برای مدتی آن را اشغال کرده بود). پس از آن فلسطین سهم بریتانیا شد و زیرِ سرپرستی این دولت قرار گرفت. همانگونه که خواننده مشاهده میکند، فلسطین هیچ گاه یک کشور عربی نبود، فقط یک سرزمین بود که عربها هم در آن زندگی میکردند و از سال ۷۰ میلادی، از این دست به آن دست انتقال مییافت.
۲) علیرغم کمتر بودن جمعیتِ یهودیان، بیشترین اراضی از آن کشور اسرائیل شد
این گزاره هم یک دروغ بزرگ است. مساحتِ فلسطین 120 هزار کیلومتر مربع است. بریتانیا در سال 1923 میلادی ۸۰ درسد آن را جدا کرد و یک کشور به نام «ماوراء اردن» (Transjordanien) بوجود آورد (با مساحتِ 89324 کیلومتر مربع) که بعدها کشور پادشاهی اردن نام گرفت. ۲۰ درسد باقی مانده قرار شد میان عربهای فلسطینی باقیمانده و یهودیان تقسیم شود، آن هم بر اساس تمرکز جمعیتی عربها و یهودیان در مناطق گوناگون. در این جا فراموش میشود که جمعیت اردن در واقع همان جمعیتِ عرب فلسطینی نیز است. یعنی مقدمتاً یک کشور فلسطینی – البته با نام اردن- از پیش توسط بریتانیا بوجود آمده بود. از این رو، کشور اردن، در واقع یک کشور فلسطینی (مردم عرب ساکن فلسطین) است.
۳) یهودیان به زور زمینهای فلاحان (کشاورزان) فلسطینی را میخریدند.
این گزاره هم نادرست است. طبق پژوهشهای مورخان غیراسرائیلی و مخالفِ دولت اسرائیل مانند بنی موریس و رشید خالدی، بیش از سه چهارم زمینهایی که یهودیان خریدند از «مالکان غایب» بودند. مالکان غایب، زمینداران بزرگ عرب و ترک بودند که عمدتاً در بیروت و دمشق زندگی میکردند و با کمال میل حاضر بودند که زمینهای بایر و برهوت خود را به یهودیان مهاجر بفروشند. پس از یک دهه، یهودیان با زحمت و کوشش فراوان توانستند زمینهای برهوت را به زمینهای کشاورزی تبدیل کنند، باتلاقها را که مرکز بیماری بود بخشکانند و یک زیرساختِ استوار اقتصادی بوجود بیاورند. بنگوریون مرتب به این نکته تأکید میکرد که یهودیان نباید زمینهایی را بخرند که کشاورزان عرب روی آنها کار میکنند، حتا اگر به قیمتِ پایین عرضه شوند. از این رو، این گزاره که یهودیان مهاجر با زور و اسلحه زمینهای فلسطینی را «غصب» کردند یک گزاره پوچ و بیپایه است.
۴) اسرائیلیها همیشه از شکلگیری یک کشور فلسطینی جلوگیری کردند
این گزاره شدیداً با واقعیت در تضاد است. از سال ۱۹۳۷ تا ۲۰۰۱ همیشه عربهای فلسطینی مخالفت شدید خود را با شکلگیری یک دولت فلسطینی به انواع گوناگون نشان دادند. مشکلِ اساسی عربهای فلسطینی این بود که هیچ دولت یهودی نباید در فلسطین وجود داشته باشد. از سال ۱۹۲۱ میلادی که حاج محمد امین الحسینی به عنوان مفتی اعظم اورشلیم منصوب شد، صورت مسئله عملاً به گونهای انقلابی تغییر یافت. مفتی اعظم که یک یهودستیز نژادپرست بود و بعدها به یکی از شخصیتهای بزرگ نازیهای آلمان تبدیل شد[1]، اعلام کرد که از نظر شریعت اسلام، در هیچ جای فلسطین نباید دولت یهودی برپا شود، حتا اگر به اندازه یک تمبر نامه باشد. از این پس، مسئله فلسطین از یک موضوع سیاسی به یک موضوع دینی-سیاسی تبدیل گردید. همین سیاست را بعدها خویشاوند مفتی یعنی یاسر عرفات و پس از او حماس و دیگر سازمانهای تروریستی ادامه دادند. پس شگفتانگیز نیست که هم در منشور ملی سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و هم در منشور حماس، اصلِ «نابودی اسرائیل» یک اصل خدشهناپذیر است.
همین اصلِ «نابودی اسرائیل» در برنامههای ساف و حماس، به بزرگترین مانع صلح و تشکیل دولت فلسطین منجر گردید. در منشور حماس چنین آمده است: «احیای دولت اسلامی در هر سانتیمتر مربع فلسطین، اهتزاز پرچم الله … هر گونه سازش با اسرائیل مغایر با قوانین اسلام است». شوربختانه مردم جهان درباره رویکرد راهبردی ساف و حماس چیزی نمیدانند، زیرا رسانههای متمرکز یهودستیز از پخش چنین اخباری آگاهانه سر باز میزدند. تازه پس از حمله ۷ اکتبر ۲۰۰۳ تروریستهای حماس به اسرائیل و نقش جمهوری اسلامی در آن به تدریج مشخص شد که همه سازمانهای تروریستی فلسطینی و جمهوری اسلامی خواهان «نابودی اسرائیل» هستند. مانع اصلی صلح و حل مسئله همین اصل خدشهناپذیر «نابودی اسرائیل» است و نه چیز دیگر.
۵) آگاهیرسانی یکجانبه علیه اسرائیل
شوربختانه یهودستیزی آنچنان ریشهدار است که میتوان گفت این ایدئولوژی مانند سرطان به تمامی پیکر جوامع انسانی رخنه کرده است. فلسطینیهای مظلوم و یهودیان ستمگر: این تصویری است که جهان از یهودیان داده و هنوز میدهد، از سازمان ملل تا عفو بینالملل تا سایر نهادهای دیگر جهانی. ساف و حماس از هر گونه انتقادی مصون بودند. همهی جهان از دیریاسین که حدود ۱۱۰ نفر در آن کشته شدند آگاهی دارند ولی هیچ کس از حمله تروریستی فلسطینیها که چهار روز پس از رخداد دیریاسین به یک کاروان پزشکی اسرائیلی انجام شد و طی آن بیش از ۷۰ نفر اسرائیلی را در اتوبوس و دیگر خودروها به آتش کشیدند خبر ندارد. همه از اشغال کرانه باختری و غزه توسط اسرائیل (1967-1994) اطلاع دارند ولی از اشغال همین مناطق توسط مصر و اردن (1948-1967) ناآگاه هستند. و کمتر کسی میداند که اردن در زمان اشغال کرانه باختری با شورشِ فلسطینیها روبرو شد که طی این جنگِ داخلی میان ۳۴۰۰ تا ۲۰۰۰۰ هزار فلسطینی کشته شدند که البته یاسر عرفات میگوید بین ۲۰ تا ۲۵ هزار نفر. فرمانده ارتش اردن در آن زمان «محمد ضیاء الحق» بود که از سوی پاکستان به عنوان مسئولِ آموزش نیروهای نظامی اردن گماشته شد. نقش او در «سپتامبر سیاه» اساسی است؛ ولی کمتر کسی میداند که تعداد تروریستهای کشته شده در زمان اشغال اسرائیل، در برابر جنایات ارتش اردن، یک شوخی است. به هر رو، با قاطعیت میتوان گفت که مردم جهان دربارهی اسرائیل همیشه اخبار یکجانبه دریافت میکردند.
من در اینجا فقط به چند مورد اشاره کردم. کتاب حاضر یک مجموعه کامل از فکتها و حقایقی است که خوانندگان از آن آگاهی ندارند. هر آنچه که نویسنده کتاب گفته مبتنی بر منابع آزمونپذیر است. درشویتس، حقوقدان برجستهای است که شدیداً مقید به موازین لیبرال-دموکراسی میباشد، قصد او از نگارش این کتاب طرفداری یکجانبه و بیپایه از اسرائیل نبوده است؛ هدف اصلی او ایجاد شرایط گفتگو بدون پیشداوریهای معمول است تا بتوان برای این معضل انسانی یک راه حل بخردانه یافت. آیا رهبران فلسطینی و کشورهای عرب میتوانند با حفظ شعار «نابودی اسرائیل» به هدف خود برسند؟ قاطعانه باید گفت نه! اگر رهبران فلسطینی و عرب به جای تمرکز خود روی نابودی کشور اسرائیل، تمرکز و استراتژی خود را روی تشکیل یک دولتِ فلسطینی میگذاشتند، حال در وضعیت کاملاً دیگری میبودیم. ولی چنین نشد، زیرا «نابودی اسرائیل»، راهبرد سازمانهای فلسطینی و برخی کشورهای مسلمان دیگر بود. به هر رو، تا زمانی که کشور اسرائیل از سوی فلسطینیها و مابقی کشورهای دشمن اسرائیل، به رسمیت شناخته نشود و در همین رابطه تضمینهای امنیتی داده نشود، ما در خاورمیانه روی صلح را نخواهیم دید: این تصمیمی است که رهبران فلسطینی و عرب و دیگر کشورهای مسلمان باید بگیرند.
خوانندگان میتوانند این کتاب را در فرمت پی دی اف (بدون امکان چاپ) به طور رایگان دانلود کنند و بخوانند. همچنین خوانندگان میتوانند با عضو شدن در «BiCensur» – با هزینه کم- به دهها کتاب دیگر از این دست دسترسی پیدا کنند.
روز ملی و بنیانگذاریِ کشور اسرائیل را به همه یهودیان جهان تبریک میگویم/ ۱۴ مه ۲۰۲۵ ، ب. بینیاز (داریوش)
برای دانلود کتاب کلیک کنید
——————————————————————-
[1] خوانندگان گرامی میتوانند این اسناد درباره مفتی اعظم اورشلیم را مطالعه کنند تا متوجه شوند که این شخصیت دینی فلسطینی یهودستیز چه نقشی در میان نازیهای آلمان داشته است. این کتاب مجموعه نامهها به سران نازی، خطبهها و سخنرانیهای مفتی اعظم اورشلیم الحسینی به نام «اسناد مفتی» است:
https://baznegari.de/wp-content/uploads/2021/04/Mufti-Papiere.pdf