بیژن اشتری 

گزاف نیست اگر ادعا کنم این کتابِ چهل صفحه‌ای در تعیین سرنوشت کشورمان نقش مهمی بازی کرده است.

«کتاب راه رشدِ غیر سرمایه‌داری» در اوایل سال ۱۳۵۸ از سوی انتشارات حزب توده ایران ترجمه و چاپ شد.

من آن موقع نوجوانی بودم که در سازمان دانشجوییِ حزب فعالیت می‌کردم. یادم هست این کتاب چه شور و شوقی در ما بچه توده‌ای‌ها و رفقای بالاتر به وجود آورده بود.

پروفسور اولیانفسکی، اقتصاددان شوروی، در این کتاب نقشه‌ی راهی برای اقتصاد کشورهایی که انقلاب ملی کرده بودند – کشورهایی مثل ایران – عرضه کرده بود تا این کشورها همه‌ی ارتباط خود را با جهان سرمایه‌داری قطع کنند و به تدریج به سمت جهان سوسیالیستی بیایند.

حزب توده در راستای ایده‌های مطرح‌شده در این کتاب، کارزار تبلیغی بزرگی به راه انداخت تا حاکمان جمهوری اسلامی را که در آن زمان درحال نگارش و تصویب قانون اساسی کشور بودند قانع کند که ایده‌های اولیانفسکی را در قانون اساسی بگنجانند.

حزب توده پنج ماه پس از پیروزی انقلاب در نامه‌ای به رئیس دولت موقت پیشنهاد داد که “نظام اقتصادی جمهوری اسلامی بر پایه‌ی سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی و برنامه‌ریزی دولتی قرار داده شود.” و شگفتا که این پیشنهاد نه تنها مورد قبول خبرگان قانون اساسی قرار گرفت، بلکه حتی عبارت‌بندی آن شباهت زیادی به پیشنهاد حزب توده داشت!

در اصلِ چهل و چهار قانون اساسی می‌خوانیم که: “نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه‌ی سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامه‌ریزی منظم و صحیح استوار است.”

به این ترتیب اقتصاد ایران با کارگردانی کمونیست‌ها از پشت پرده به نحوی ریل‌گذاری شد که بند نافش از اقتصاد غرب (جهان آزاد) قطع شود و سرانجام، به ناگزیر، به دامن شرق کمونیستی بیفتد، که افتاد و بخش سرمایه‌داریِ غیررقابتی و مبتذل و رانتی آن نیز تحت کنترل برخی از دوستان روحانیت مثل مؤتلفه و … قرار گرفت.

و ما همچنان مشغول هزینه‌دادن برای این سیاست‌گذاری‌های نادرست هستیم.

بخش عظیم اقتصاد دولتی که هشتاد و پنج درصد اقتصاد ایران را شامل می‌شود، ثمره‌ی نفوذ کمونیستی در هیأت حاکمه ایران در چهار دهه پیش است.

این انزوای اقتصادی که امروز شاهدش هستیم نیز ثمره‌ی همین نفوذ مخرب است. و متأسفانه این نفوذ همچنان به اشکال مختلف ادامه دارد.

شبه تئوری‌های زیان‌بخشی مثل “خودکفایی” و “اقتصاد مقاومتی” نیز برگرفته از ایده‌های سلطه‌طلبانه و استعماری اولیانفسکی و مارکسیست‌هاست.

این که سران مملکت ما توسعه را اسب تروای غرب می‌پندارند و حتی از بیان این کلمه (توسعه) احتراز می‌کنند، یعنی اینکه کمونیسم گرچه ظاهراً در ایران اسلامی وجود ندارد، اما اندیشه‌های بنیادینش به ویژه در عرصه اقتصاد و سیاست با کمال قدرت وجود دارد و در بالاترین سطوح حکومت اجرا می‌تازد.

بیژن اشتری، نویسنده و مترجم چندین کتاب با ارزش است [بازنگری]
تلگرام نویسنده