Last Updated on: 17th سپتامبر 2023, 04:54 ب.ظ

ب. بی‌نیاز (داریوش)

شاید شگفت‌انگیز باشد اگر گفته شود که نادانی نیز مانند بسیاری از کنش‌ها یا واکنش‌های انسانی دیگر قابل اندازه‌گیری است. یکی از ستون‌های اصلی نادانی در جهان‌بینیِ تک تک ما انسان‌ها، نافهمیِ اصل برایش/فرگشت (Evolution) است.

فهم و هضم درست برایش و نهادینه کردن آن در دستگاه فکری خود، پایه‌ای‌ست برای درست‌تر فکر کردن. اصل برایش را زمانی می‌توان در جهان‌بینی خود نهادینه کرد که ما به گونه‌ای بس‌ فشرده خود را با پیکریافتگی زمین و فرآیندِ دگرگونی‌های زیست‌شناسی درگیر کرده باشیم. هستند کسانی که حتا مراحل تحصیلات دانشگاهی را پشت سر نهاده‌اند ولی هنوز به گوهر تعیین‌کننده برایش پی نبرده‌اند.

کسانی که هنوز خود را درگیر هستیِ بیش از چهار و نیم میلیارد سالی [1] زمین نکرده‌اند، نمی‌دانند که زمین چه مراحلی را طی کرده و چرا امروز این گونه است که ما می‌بینیم.

این که زمین چگونه از یک گوی آتشین، بدون آب و اکسیژن و میدان‌ مغناطیسی امروز به یک پدیدۀ قابل سکونت برای همۀ جانداران شده، نشانگر آن است که در جهان بی‌کران همه چیز در حال حرکت است و تنها چیز پایدار در آن دگرگونی است.

نظریۀ آفرینش یک نظریۀ دینی است، نظریه‌ای که می‌گوید، خدا این جهان را «آفریده» است و این عملاً به معنی نفی دگرگونی‌هاست. دکارت که در جبهۀ کلیسای کاتولیک قرار داشت سرانجام به یک فرمول رسید: خدا جهان را مانند یک ساعت خودکار آفرید و سپس آن را به حال خود رها کرد. همین چند ماه پیش بود که سرانجام کلیسای کاتولیک بر اساس همین اصل دکارتی، پذیرفت که «برایش در تضاد با اصل آفرینش نیست». البته این اظهار، مزخرف‌ترین اظهار نظر علمی از سوی کلیسای کاتولیک است. زیرا بلافاصله این پرسش طرح می‌شود که: پس وظیفۀ خدا چیست اگر جهان طبق قوانین برایش [خودش] حرکت می‌کند؟ همچنین خانم آلایدا آسمن (Aleida Assmann) طی پژوهش‌های اجتماعی-فرهنگی گسترده و ژرف خود نشان داد که جوامع انسانی، به ویژه فرهنگ‌ها، نیز تابع اصل برایش هستند. به زبان ساده یعنی ادیان، سنت‌ها، رفتارهای فردی و اجتماعی و … از یک سو ریشه در گذشته دارند و از سوی دیگر آنها نیز مانند گذشتگان خود به تاریخ گذشته واگذار خواهند شد. البته باید تأکید کنم که این روندها، روندهای سادۀ خطی نیستند.

میلیون‌ها سال طول کشید تا روی زمین اکسیژن بوجود آمد و آتمسفر تشکیل شد. فاصلۀ ماه از زمین آنچنان نزدیک بود که یک روز زمین فقط 6 ساعت بود. ولی ماه که هر سال 3.8 سانتی‌متر از زمین دور می‌شود سرانجام پس از میلیون‌ها سال به فاصله‌ای رسید که زمین توانست اندکی آرام بگیرد. این بدین معناست که در آینده نسبتاً دور، فاصلۀ ماه از زمین آنقدر دور می‌شود که یک روز نه 24 ساعت بلکه بیشتر خواهد شد. در کنار آن، امروز می‌دانیم که قاره‌های روی زمین همواره در حال دگرگونی هستند، یا به هم می‌چسبند و یا از یکدیگر فاصله می‌گیرند و حالا می‌دانیم که علت این دگرگونی‌ها، جابجایی صفحات پوستۀ زمین (Plate tectonics) است.

موفق‌ترین جانداران روی زمین دیاناسورها بودند که تقریباً 140 میلیون سال ساکن زمین بودند که پس از برخورد سنگ آسمانی – به قطر 10 تا 15 کیلومتر- به زمین (در شبه جزیرۀ یوکاتان Yukatan در مکزیک) در 66 میلیون سال پیش، زندگی دیاناسورها نیز به پایان رسید. برخورد این سنگ بس بزرگ آسمانی به زمین به مانند انفجار دست کم 200 میلیون بمب اتمی از نوع بمب هیروشیما بود. قطر حفره‌ای که ایجاد کرد 180 کیلومتر بود و بلافاصله پس از آن نیز عصر آتشفشان‌ها آغاز گردید. باری، بیش از 70 درصد جانوران و گیاهان روی زمین از بین رفتند. بیش از یک میلیون سال طول کشید که زمین دوباره آرام شد و دوباره به تدریج انواع جدیدی را پدید آورد.

ما انسان‌ها جزو آخرین فراورده‌های این زمین هستیم و در مقایسه با بسیاری از جانداران مانند موش، مورچه، زنبور و … بسیار بسیار جوان هستیم. خیلی خیلی که بخواهیم ارفاق کنیم سرچشمه‌مان به 5 میلیون‌ سال هم نمی‌رسد. به عنوان انسان راست قامت (Homo erectus) یک میلیون سال بیشتر قدمت نداریم. اگر تمدن را با یکجانشینی و کشاورزی هم‌ارز بدانیم حداکثر 12 هزار سال قدمت داریم. این اظهار از آخرین کشفیات باستان‌شناسان در گوبکلی تپه Göbekli Tepe در ترکیه امروزی است.

از زمانی که انسان خدا را (بهتر است بگوییم خدایان را) اختراع کرد، حدود 5 هزار سال می گذرد. تازه نباید فراموش کنیم که خدایانی که انسان اختراع کرد همگی در روندِ تاریخ انسانی در حال دگرگونی بودند تا سرانجام در بخشی از جهان، خدای یگانه اختراع شد.

باری، زندگی واقعی زمین و جانداران روی آن – که انسان هم شامل آن می‌شود- یک فرآیند بسیار طولانی است که بیش از 4.5 میلیارد سال طول کشید. بدون شناخت نسبی از این فرآیند و نهادینه کردن آن، ما به عنوان انسان نمی‌توانیم تصویر درستی از پدیده‌ها داشته باشیم.

در پایان بد نیست که در اینجا یادی از چارلز داروین کنیم. زمانی که او در بستر مرگ بود دانشمندان همعصر او و بزرگان کلیسا (کلیسا عمر زمین را 6 هزار سال ارزیابی کرده بود) طی جلسه‌ای قرار بود که با اتکا به پژوهش‌های داروین «عمر زمین» را تعیین کنند. پس از جلسه یکی از دوستان/همکارانش نزد او آمد. داروین از او پرسید: خب چی شد؟ عمر زمین چقدر تعیین شد؟ همکارش گفت: 20 میلیون سال. داروین بیچاره بر سر خود زد و گفت این زمان برای روند برایش خیلی خیلی کم است. البته پس از مدتی ارنست رادر فورد (Ernest Rutherford) از طریق نیم‌عمر رادیو آکتیو توانست عمر یک سنگ را تا 500 میلیون سال تعیین کند. همین روش سرانجام به ما کمک کرد تا عمر واقعی زمین را تعیین کنیم: 4.6 میلیارد سال.


1- ادیان به اصطلاح ابراهیمی – یهودیت، مسیحیت و اسلام- بر این باور هستند که خدا جهان را در شش روز آفرید. در انجیل عهد عتیق در کتاب آفرینش گفته شده که خدا جهان را در شش آفریده است و قرآن نیز آن را طی 10 آیه در سوره های گوناگون (برای نمونه سوره 7، آیه 54، سوره 10 آیه 3، سوره 11 آیه 7، سوره 24 آیه 59 و …) تأیید کرده که خدا [الله] جهان را در شش روز آفرید. شاید بد نباشد که خواننده یک مقایسه میان شکل گیری جهان از نظر قرآن و از نطر فردوسی نظری بیفکند، برای خواندن مقاله «یک بررسی تطبیقی کوتاه درباره آفرینش از دیدگاه قرآن و فردوسی» کلیک کنید.

یک توضیح کوتاه: هر آنچه که روی زمین اتفاق می افتد پیامد تحولات هستۀ آتشین زمین است. بدون شناخت نسبی از هسته زمین نمی تواند فهمید که زندگی روی زمین چگونه بوجود آمده است. هستۀ زمین بزرگترین بخش زمین را تشکیل می دهد و حتا اندکی از ماه بزرگتر است.